بهترین روزی
دوهفته به اربعین مانده بود. دلم خیلی هوای کربلا را کرده بود و شوق دیدن حرم ارباب در دلم موج میزد. آشوبی در دلم افتاده بود. همش خدا خدا میکردم بتوانم امسال به کربلا بروم، و روزی ام را از اقا بگیرم. اما روزی مرا آقا خودش یک جور دیگری داد.
همان روزها توی یکی از مراسمهای حوزهمان، یکی از طلبه های قدیمی برایمان سخنرانی میکرد. او در آخر سخنرانی گفت:” هر کسی روزی ۱۴مرتبه ذکر یا جوادالائمه( علیه السلام) را بعد از هر نماز یومیه بگوید خداوند از هر طریقی که شده روزی اش رامیدهد." بعد از آن روز همیشه سر نمازهایم این ذکر را میگفتم. من به این ذکرهای زیبا اعتقاد دارم. همیشه جواب میدهند.
چند روز که گذشت معاون عزیز فرهنگیمان بهم گفت که برای مرزبانی و خدمت به زائرهای حرم اباعبدالله علیه السلام در مرز خسروی اسمم را نوشته است. از شنیدن این خبر خوشحال شده بودم. از خوشحالی سر از پا نمیشناختم.
از یک هفته به اربعین مانده، راهی مرز شدیم. به زائرهای اربابمان خدمت میکردیم و روانهشان میکردیم تا بروند. زائرانی که پاسپورت به دست از کوچک گرفته تا بزرگ، با شوق فراوان و چشم های اشک آلود از شوق دیدن حرم ارباب، راهی مرز خسروی بودند.
با اینکه زائر حرم امام حسین علیه السلام نشدم و به پابوسشان نرفتم اما خادم شدم. تجربه شیرینی بود. خدا را همیشه به خاطر این روزی زیبا شکر میکنم.
روزی در این دنیا همیشه مادی نیست، میتواند معنوی هم باشد. یک روزی معنوی خیلی زیبا که حتی خودت هم فکرش را نمیتوانی بکنی. زندگی با همین روزیهای کوچک و بزرگ زیبا میشود.
پ.ن: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمودند: هر کس به روزی اندک خدا خشنود باشد خداوند به کار اندک وی خشنود خواهد بود. (منبع: علل الشرایع صفحه۲۰۴)