کازیوِه

کسانی که به علم نجوم علاقه‌مند هستند، ستارگانِ قطبیِ دب اکبر و اصغر را خوب می‌شناسند. ستارگانی که با دنبال‌کردنشان می‌توان جهت قبله و مسیرهای جغرافیایی را پیدا کرد و با گم کردن هر یک، با تعقیب یکی، می‌توان به دیگری رسید. در خاندان اهل بیت نیز دو صورت… بیشتر »

وقتی می‌شنویم کسی زیارت رفته، اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد، می‌گوییم: «زیارتش قبول، خوش به سعادتش، کاش نصیب ما هم بشه» حالا اگر همان عزیز از زیارت برگردد و تحفه‌ای برایمان به نیابت بیاورد، چه حالی می‌شویم؟!  وقتی از او بابت لطفش و اینکه به یادمان… بیشتر »

وقتی دلم از همه کس و همه جا می‌گیرد، با پای دلم به زیارت می‌روم. گاهی رو به روی پنجره فولادم و باز شدن گره‌های عزیزانم را از آقا طلب می‌کنم. گاهی رو به روی ضریح بی‌بی ایستاده‌ام و وسط نجواهایم، خادمی با چوب‌پرش روی شانه‌ام می‌زند که سر راه ایستاده‌ام و… بیشتر »

 چند ماهی است تقریبا سراسر جهان درگیر ویروسی به نام کرونا شده و چون اصل ویروس ناشناخته است، هنوز درمان قطعی برای آن اعلام نشده. اما در همین مدت بازار شایعات و راهکارهای پیشگیری و درمان کم داغ نشد. از الکل و ژل ضد عفونی کننده و وایتکس و …. گرفته تا… بیشتر »

بی حوصله کانال‌های تلویزیون را مانند برگه‌های کتاب ورق می‌زدم. یکی از شبکه‌ها مستندی دربارهٔ زندانیان نشان می‌داد. از روی کنجکاوی، کنترل را زمین گذاشتم تا ببینم این مستند از چه زاویه دیدی آماده شده؟ نفر اول را با صورت شطرنجی نشان داد، نفر دوم هم با… بیشتر »

شهدای هواپیمای اوکراینی و البته به قول خودش کشته‌شدگان را، دست آویزی برای بیشتر شدن حقوقش و تاییدیه پمپئو قرار می‌دهد و دم از عاطفه و انسانیت می‌زند؛ اما از هدف قرار گرفتن هواپیمایی بر فراز خلیج فارس، که مردم بی‌گناه سرزمینش را با موشک ژنرال آمریکایی… بیشتر »

چند ساعتی است میزان دلتنگی خونم بالا زده. وقتی متوجه شدم این میزان از حد طبیعی بالاتر است، تصمیم گرفتم دلم را برای چکاب به دست دکتری ماهر بسپارم. از شرمساریِ دقیق مصرف نکردن تجویزهای قبلی، سرم را پایین انداخته بودم. فقط گفتم: بی‌پناهم، بهر پناه آمده‌ام،… بیشتر »

پهلوان‌ها‌‌‌‌ همیشه‌ در‌ افسانه‌ها‌ نیستند،‌ گاهی‌ هم ‌در ‌این ‌دنیای ‌واقعی ‌وجود‌ دارند،‌ ‌آدم‌های‌ ساده ‌دیروزند. آدم‌هایی‌ که ‌ساده‌ از‌ این ‌دنیا‌ و‌ دلبستگی‌هایش ‌دل ‌بریدند ‌به ‌عشق ‌اسلام… تازه زندگی‌نامه‌ش را‌ خوانده‌ام،‌ شهیدی که ‌قبل‌… بیشتر »

​دوهفته به اربعین مانده بود. دلم خیلی هوای کربلا را کرده بود و شوق دیدن حرم ارباب در دلم موج میزد. آشوبی در دلم افتاده بود. همش خدا خدا میکردم بتوانم امسال به کربلا بروم، و روزی ام را از اقا بگیرم. اما روزی مرا آقا خودش یک جور دیگری داد. همان روزها توی… بیشتر »

 بعد از گذشت چندسال هنوز برایم عادی نشده است! به سمت ایستگاه می‌روم، از دور چشم‌هایم به دنبال ماشینی است که نوبتش است! همزمان با چشم‌هایم دنبال جوابی برای سوال‌های ذهنم هستم، مسافردارد؟ مسافرانش خانم هستند یا آقا؟و… به ماشین که می‌رسم با یک جواب… بیشتر »