زیارتی بدون مرز
وقتی دلم از همه کس و همه جا میگیرد، با پای دلم به زیارت میروم. گاهی رو به روی پنجره فولادم و باز شدن گرههای عزیزانم را از آقا طلب میکنم.
گاهی رو به روی ضریح بیبی ایستادهام و وسط نجواهایم، خادمی با چوبپرش روی شانهام میزند که سر راه ایستادهام و باید کناری بروم. گاهی سجده شکرم را روی فرشهای مسجد جمکران به جا میآورم.
لحظهای دیگر کنار قتلهگاه هستم و شعری که زمزمه لبان شهید محمدخانی بود را زمزمه میکنم: از حرم تا قتلهگه زینب صدا میزد حسین، دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین.
لحظهای دیگر در کنار ضریح سه ساله اربابم و از بیبی میخواهم دعایم را به اجابت برساند: گر دخترکی پیش پدر ناز کند، گره کربُبلای همه را باز کند.
به خودم که میآیم، خودم را در همان دنیایی میبینم که همه چیزش در چارچوب قوانین و مقررات خاصی است و با خودم میگویم: «چنین زیارت جامعی در یک روز، فقط در تصور امکان پذیر است.» آرزو میکنم ای کاش در حد تصور نبود و در دنیای واقعی هم امکان پذیر بود که هر وقت دلم برای زیارت پر میکشد، در بند قوانین مرزها و محصور بودن برخی شهرهای زیارتی به دست اشغالگران نبودم و بدون هیچ نگرانی به زیارت میرفتم.
اما این آرزوی من، زیاد هم در حد تصور نیست. وقتی امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند، تمام مرزها برداشته میشود و همه زمین تحت یک حکومت و یک قانون اداره میشود و هر کس در هر زمان که بخواهد میتواند به مشرق و مغرب عالم مسافرت کند و کسی مانع او نخواهد شد.¹
اما این امر را خیلیها آزویی محال و دور از دسترس میدانند، ولی برای ما آرزویی شیرین و نزدیک است²
?اللهم عجل لولیک الفرج?
پ.ن: (۱)?دعا برای سلامتی و ظهور صاحب امر ارواحنا فداهوو فوائد آن، گردآورنده جمعی از طلاب مسجد حسینی، ص۱۸
پ. ن:(۲) اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا ?فراز آخر دعای عهد