عطر چای اربعین
سال گذشته هرچه تلاش کردم که در پیادهروی اربعین شرکت کنم نشد، همین که دوستانم راهی شدند بغض راه گلویم را گرفت، گریه امانم نمیداد قطرات اشک بر پهنای صورتم جاری بود تا چند روز همین حال و هوا را داشتم، اگر چه با پا وقدم به قدم و با جسم قسمتم نشده بود اما قلبم را با آنها به سوی کربلا راهی کرده بودم…
زیارت اربعین اگر چه از راه دور ثواب خودش را دارد، ولی با پای پیاده به زیارت ارباب رفتن در جمع زائران چیز دیگری است.
در پیاده روی اربعین، پیرزن وپیرمردهایی را میبینیم که تنها دارایی آنها یک سبد خرما است آمدهاند که با همان به زوار خدمت کنند.
مزه چای که از دستان خادمان میگیری در هیچ جای دنیا پیدا نمیشود، این چای عطر و بوی خاص خودش را دارد و خستگی راه را از زائر میگیرد. و لبخندی که زائر بر لبانش نقش میببند خستگی را از تن آنها بیرون میکند.
راستی این عطر خاص که در چای روضه واربعین است از چیست؟
آری، عطر چای از عشق سیدالشهداء است، از نسیم زینب است که این روزها سرتاسر عالم پیچیده است و او هم این روزها زائر قبر برادر گشته است.
چند سالی است که عاشقان سیدالشهداء خانه وکاشانه را رها میکنند و پای پیاده مسیر عشق را طی میکنند، نه فقط با پا بلکه با جان ودل همه آمدهاند تا از نزدیک به ارباب عرض ادب کنند….
خوشا! عاشقان شوریده حالی که توفیق زیارت سیدالشهداء در مراسم اربعین شامل حالشان میشود، وبا شیدایی خاصی این سفر عشق را طی میکنند.
تاب و توان دیدن اربعین در قاب تصویر تلویزیون و رسانه در من نیست، باید مزهاش کنی وسیل خروشان عاشقان سیدالشهداء را از نزدیک دید تا آن را از اعماق وجود درک کنی…
خدایا! اگر چه لیاقت حضور در این محشر کبری را هنوز نیافتهام از تو میخواهم که امسال همراه دیگر عاشقان این توفیق را نصیبم کنی.???