پرتوهای طلایی رنگ خورشید رو به غروب مینشیند و همزمان صدای نقارهزنها بلند میشود. کودکی صورتش در آیینهکاری حرمتان شبیه صفحه پازل تکه تکه شده و باذوق به دنبال تکهها، هر گوشه از صورتش را اشاره میکند.
زائران در آیینهکاری حرم صورتها و خستگیهایشان تکه تکه شده. گویا اینجا اگر صورت و سیرتت هزار تکه شده باشد باز باید وصل شوی. گویا رسم اذن دخول در حرم شما همین هست. حتی آیینهکاری حرم هم با زوار سخن میگوید: 《باید وجودت هزار تکه شده باشد. باید شبیه آینهکاری حرم شکسته شده باشی》.
زائر در جوار شما اصلا فراموش میکند هر تکه از وجودش کجا و چطور شکسته شده. از اعجاز حرم شماست که قلبها همچون روشنای آیینهها صیقل میخورد و عبد بودن را بار دیگر تجربه میکند؛ و معبود را در جوار شما اینگونه نجوا میکند:《اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ لِی قَلْبِی وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ أَجْرِ عَلَى لِسَانِی مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ(زیارتنامه امام رضا(علیهالسلام)؛ بارالها مرا پاک کن و دلم را طاهر گردان و سینه ام را بگشا و بر زبانم مدح و ستایش بر تو را جارى گردان》.
گوشه حرم پیر صاحب دلی میخواند: 《باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی》.
در حرم شما برای وصل به جانان؛ حرکتی ناب برای شروع دوبارهی زوار، رقم میخورد. حرکتی از جنس قرب و مودت خاندان رسالت . شبیه زلالی آب سقاخانهتان. به همان گوارایی و تازگی: 《 اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ وَ بِوِلاَیَتِهِمْ أَتَوَلَّى آخِرَهُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ(زیارتنامه امام رضا (علیهالسلام)؛ پروردگارا من همانا به درگاه حضرتت تقرب مى جویم بواسطه محبت و دوستى اهل بیت و اول و آخرین این خاندان رسالت را یک یک دوست مى دارم و از همه وسیله هاى غیر اینها بیزارم》و همین حرکت در ابتدای سکانس خوب شدن زندگی زوار قرار میگیرد.
باید با صدایی پر از حس اجابت و تمنا، نگاهمان را به پنجره فولاد دخیل ببندیم:《وَ لاَ تَحْجُبْ صَوْتِی وَ لاَ تُخَیِّبْ مَسْأَلَتِی یَا غَوْثَ الْمُسْتَغِیثِینَ(زیارتنامه امام رضا(علیهالسلام)؛ و صداى دعایم را از سمع قبول خود دور و مستور مساز و سؤال و درخواستم را عطا کن و محروم و ناامیدم مگردان اى پناه بخش فریاد خواهان.》که مبادا نگاهمان گاهی از حریم امن شما دور و گرد و غبار دنیا و سختیهایش ما را دچار غربت زدگی کند.
یومالحسرت را شاید تعبیر دیگری باید کرد و آن زمانی است که از حریم شما دور شویم و نور وجود شما را گم کنیم: 《وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفَارَ عَامِلٍ لَکَ هَارِبٍ مِنْکَ إِلَیْکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(زیارتنامه امام رضا(علیهالسلام)؛
و استغفار مى کنم استغفار کسى که براى تو به کار پرداخته و از تو بسوى تو مى گریزد پس خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد》.
نگاهمان به سمت شماست و در پی تلالو همین نگاه پر عطوفت شماست که تصویری به رنگ روی ماه حضرت عشق بر قلبهایمان نقش می بندد. نگاهم به سمت حرم به افق دلتنگی بهانهتان را میگیرد. شاید حالا که خیلی بیشتر از قبل میشود غربت حرم را لمس کرد؛ بهتر بتوان سلامی از عمق جان به شما عرض کرد.
دست را به نشانهی ادب بر سینه میگذاریم: 《السلام علیک یا امام رئوف》.