مراهم بطلب
السلام علیک یا ابا عبدالله این جمله راگفتم واشک هایم جاری شد، چشم هایم راکه باز کردم خودم رادرحرم ارباب دیدم، اول فکرکردم خواب میبینم اما خواب نبود! بالاخره بعداز سالها به آرزوی دلم رسیده بودم اولین باربود میرفتم کربلا، خیلی خوشحال بودم دوروز مانده بود به اربعین سال 95 درست اولین سالی که توفیق طلبه شدن نصیبم شده بود. صبح همان روز یعنی دوروز مانده به اربعین رفتم حسینیه الزهرا قصرشیرین خانم ها که طبق قرار هفتگی برای خواندن زیارت عاشورا دور هم جمع شده بودند از کربلا و کربلا رفتن می گفتند«یکی میگفت دیروز برگشتم ٬دیگری میگفت فردامیرم» اینجوری که تعریف میکردند معلوم بودهرکدام تا بحال چند بار توفیق زیارت نصیبشان شده بود، این وسط فقط من بودم که لیاقت کربلا رفتن و زیارت امام حسین(ع) را پیدا نکرده بودم، آن لحظه واقعا دلم شکست، وقتی داشتیم زیارت عاشورا را می خواندیم خیلی گریه کردم دست خودم نبود یه حال عجیبی پیدا کرده بودم ازامام حسین خواستم مرا مثل بقیه بطلبد خیلی باامام حسین درد دل کردم، گفتم “یعنی گناهانم این قدر زیادند که توفیق زیارتت راازمن سلب کرده اند؟” عجیب بود بااینکه خودم میدانستم نه پول دارم که پاسپورت و ویزا بگیرم نه شوهرم اجازه میدهد که بروم ولی با این وجود عاجزانه از امام حسین میخواستم مرا هم بطلبد، مراسم تمام شد، برگشتم خانه مدام زیر لب دعا میکردم برای من هم جوربشود و راهی شوم. ساعت ۸شب بود پسر داداشم که از مرز مهران رفته بود کربلا زنگ زد و گفت ” مثل اینکه باکارت ملی آزاده، هرکسی میخواد می تونه بره فقط زود خودتو برسون” این برای من خیلی عالی بود ولی باید شوهرم را راضی می کردم، ماجرا را برایش تعریف کردم از او خواستم اجازه بدهد که من هم بروم. گفت"واقعا میخوای بری؟” از شور و اشتیاق و ثواب زیارت برایش گفتم، گفت” اگه کسی هست که باهاش بری برو جلوتو نمیگیرم" زنگ زدم زن داداشم بدون اینکه آمادگی داشته باشد گفت میام پسرش برای اینکه دو تا زن تنها راهی نشویم او هم همراهمان آمد، بالاخره رفتنی شدم اما تا مرز مهران استرس واضطراب داشتم می ترسیدم تاما می رسیم مرز راببندند اما دعایم مستجاب شده بود وبه آسانی رفتم، وارد خاک عراق که شدم سجده شکر بجا آوردم وهمان لحظه فهمیدم وقتی از ته دل به ائمه (ع)متوسل شوی غیرممکن است دست رد به سینه ات بزنن حتما قبولت میکنن هیچوقت انتظارنداشتم به این زودی امام حسبن (ع) دعایم رامستجاب کند وتوفیق زیارتش نصیبم شود.
پ. ن: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ ص تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَيْنِ ع فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ.
امام صادق(ع) فرمود: فاطمه دختر محمد (ص) نزد زائران قبر پسرش حسین حاضر می شود و برای گناهان آنها طلب آمرزش می کند.
کامل الزیارات، ص۱۱۸