سرِّ دعا
در خلوتهای شبانهات با خدا، حتم دارم درِگوشی جملات عاشقانهای برایت زمزمه کرده است، وگرنه این حجم از عشق نسبت به معشوقِ خویش کتاب نمیشد؟
گریههای با سوز و گدازَت از عصرِ عاشورا تا زمانِ حیاتَت، دلِ سنگهای خانه را آب کرد؛اما، سرهای از سنگ پُرشدهی دشمنان را نه!. این مصیبتِ بزرگ یک شبه تو را پیر کرد.
بیمار بودنَت مصلحتی بود از جانبِ خدا تا بعد از پدر، بارهای سنگینِ امامت بر روی دوشهای تو باشد؛ تا روحِ لطیفت این بارِ سنگین را عاشقانه حمل کند و یارانی با روحِ بزرگ و باوری نغز پرورش بدهی.
شیرینیِ دعا کردن و راز و نیاز با محبوب را به جانِ عاشقِ دردمند چشاندی، به گونهای که گمان میکنم حافظ و سعدی، اشعار عارفانهی خود را از تو آموختهاند. هنوز که هنوز است در روزهایِ پرتلاطم دریایِ زندگی گرانبهاترین یادگاریات، صحیفه سجادیه، کوتاهترین رشتهی اتصالِ ما با خدایِ خویش است.
بخشی از دعای ۲۲ از صحیفهی دلِ امام سجاد علیهالسلام:
[خدايا مرا بر مشقت طاقت و بر بلا صبر و بر فقر قدرت نيست، پس روزيم را باز مدار، و مرا به خلق خود وا مگذار. بلکه تو خود به تنهائی حاجتم را بر آور، و کار مرا بعهده گير، و مرا منظور نظر خود ساز، و در همه کارهايم با چشم لطف بنگر.]