دانه های خورشید
صبح باصدای الله اکبر گفتن برادرم بیدار شدم. چشمهایم نیمه باز بود. هنوز خوابم میآمد چون شب دیر خوابیده بودم. ولی این الله اکبرگفتن! هزارتا معنی داشت. یعنی وقت نمازِه؟ یک یاعلی گفتم، بلند شدم وضو گرفتم و یک نماز دو نفرهی خواهر و برادری به جا آوردیم.
اول صبح بود اما هوا گرم بود. سر سجاده با تکان دادن چادر نمازم خودم را باد میزدم که برادرم برگشت نگاهم کرد و با لبخند گفت:” گرمته آبجی؟”
گفتم:” آره خیلی!”
با حسرت گفت:” خوش به حالت!”
با یک حالت غضبناکی بهش نگاه کردم. خندید و گفت:” خواهر گلم جدی گفتم. اگر بدونی شما خانمهای محجبه چه اجری تو این گرما دارین؟ اونوقت میفهمی گفتن این حرف من یعنی چه!”
با ناراحتی بلند شدم سجادهای را که جمع کرده بودم جایش بگذارم که دنبالم آمد و گفت:” من نوکر آبجیاَم هستم. این آبجی کوچیکه رو مگه میشه ناراحتش کرد!؟”
طبق معمول ذهنم درگیر این حرفها شد. مگر گرما هم اجر دارد!؟ همینطور فکر میکردم که ادامه داد:” عزیزم! آیت الله بهاءالدینی در مورد اجر خانمهای محجبه گفتهاند:” اگر زنان میخواستند نشانشان میدادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب میریزند، دانه دانهاش خورشید است. شما خورشید خدا هستید. ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل میکردند عرقی که زن زیر چادر میریزد سه جا برای او نور میشود: در درون قبر، در برزخ و در قیامت. و اگر زنان بیحجاب از من میخواستند همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان میدهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند.”
تازه فهمیده بودم منظور برادرم از “خوش به حالت” چی هست؟ با وجود گرمای زیاد فهمیدم سرازیر شدن دانههای عرق یا به قول آیت الله بهاءالدینی دانههای خورشید، برصورتم با بودن حجاب، چه لذتی دارد.
پ.ن: دعای پیامبر نور و رحمت صلی الله علیه و آله: پروردگارا !زنانی که خود را پوشیده نگه میدارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان. ( مستدرک الوسایل ، ج 3، ص 244 )