انتظار
صبح که از خواب بیدار شدم کلاس داشتم اما خیلی نگران این بودم که بچهها را برای نشست ساعت یازده راهنمایی کنم.
با اینکه کلاس هم میرفتم، اما بین کلاسها مدام تو فکر بودم که چه کار کنم؟ نزدیک ساعت یازده شد که دیدم همه برای ورود مشکل دارند. همین که راهنمایی میکردم، حواسم به شارژ موبایل نبود که رو به اتمام است.
من هم میدانستم نزدیک هست که خاموش شود چون به سه درصد رسیده بود. سعی میکردم تا انجا که شارژ موبایل یاری میکند کمک کنم. اما بالاخره خاموش شد. از آن طرف هم برق قطع شده بود. من هم منتظر آمدن برق شدم ده دقیقه گذشت برق نیامد یک ساعت،دوساعت ولی من همچنان منتظر و بی تاب آمدن برق بودم.
ظهر باید به وقت سرکلاس حاضر میشدم. اطمینان داشتم میآید ولی نمیدانستم کی و چه وقت؟ به پدر گفتم: “پدر جان اگر میتوانی با اداره برق تماس بگیر و علت را بپرس که چرا قطع شده و چه وقت می آید؟”
انقدر منتظر و بی تاب آمدن برق بودن و اضطراب داشتن که چه وقت می آید؟ و دنبال علتش بودم! ؟
اما آیا همانقدر هم برای آمدن امام زمان بی تاب هستم؟ آیا تا به حال علت نیامدن ایشان را جویا شدهام؟ گاهی ما انسانها در زندگی بی تاب و منتظر خیلی چیزها هستیم و مطمئن از اینکه بالاخره می آید اما همانقدر منتظر امام غریبمان نیستیم.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است که فرمودهاند: کسی که در انتظار امام دوازدهم (ع) است، همانند کسی است که شمشیر را در رکاب رسول خدا (ص) برهنه کرده و از او دفاع میکند.(۱)
ای آقای غریب امام زمان ما را ببخش به خاطر اینکه انطور که باید باشیم نیستیم. منتظر همه چیز هستیم الا شما زبانن میگوییم؛ منتظریم اما اون دلهره و بیتابی که باید برای آمدنتان در دل داشته باشیم را نداریم. آقاجان مارا ببخش و بیا این روزها جهان برای ما تنگ و تاریک شده تنها امید ما برای روشن کردن تاریکی دنیا شما هستید بیا و تاریکی دنیا را با نور خود روشن کن ای امید دلها یوسف زهرا…