تلنگری از جنس وصال
داخل دفتر نشسته بودم، صدای اذان بلند شد، با بچهها وارد نمازخانه شدم. سجادهام را پهن کردم و به نماز ایستادیم، سلام نمازم را که دادم، متوجه همهمهی کوچکی شدم. چند نفر گوشهای نشسته بودند و با اشاره یکی از بچهها را که مشغول نماز بود، نشان میدادند.
ناخودآگاه توجهام به سمت او جلب شد. با دو_سه نفر دیگر مشغول نماز بودند، انگار دیرتر به نماز ایستاده بودند و به جماعت نرسیدند.
اما نوع نماز او کمی متفاوت بود، با انجام هر حرکت یک نگاه به بغلدستیاش میکرد و طبق حرکات او حرکت بعدی را انجام میداد.
با خودم گفتم، این بنده خدا، حداقل با خودش صادق است و آشنا نبودن با نمازش را پنهان نمیکند. اما تو چطور؟! آیا در تمام مدت ذهنت مشغول نماز است؟! یا مثل این بنده خدا هر ثانیه به سمتی میچرخد؟!
حرکات او را همه میبینند، فرار ذهن تو را چطور؟ جز خالق یکتا کسی متوجهاش میشود؟!
او در تلاش یادگیریست، تو چطور؟! تا به حال برای کنترل ذهنت و حضور قلب در نماز قدمی برداشتهای؟!(۱)
پ.ن:
(۱)امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
«اَن العبدَ لیُرفعُ لهُ مِن صلاتهِ نصفُها او ثلُثها او ربعُها او خمسُها و ما یرفعُ لهُ الّا ما اقبلَ علیهِ بقلبهِ»
«همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده میشود و آن مقداری از نماز که توجّه قلبی داشته باشد بالا برده میشود.»
?بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۸.