بهار زندگی
به خودش رسیده بود. صورتش زیبا بود، با آرایش زیباتر هم شده بود. موهایش را رنگ زده بود و ریخته بود توی صورتش. لباسش هم از این مدهای روز بود که نوعروسان امروزی میپوشند و به قول خودشان باکلاسترمیشنود.
همسرش پسری قد بلند و خوشتیپ بود. او هم مثل جوانهای امروزی آراسته بود. به هم میآمدند انصافا. همه چیز خوب نشان میداد. وضع مالی و ظاهر و رابطهی دو طرفهی آنها….
کمی که از مهمانی گذشت، پذیرایی شدیم. خانمها دور هم جمع شدند و از هر دری سخنی. عروس جوان ما، همزمان باگوشیاش ور میرفت. ناگهان برآشفته شد و رنگ صورتش تغییر کرد و باعجله روسری نازکی روی سرش انداخت و رفت توی کوچه. همه متعجب شدند.
همسرش به سرعت به دنبالش دوید و کمی بگو مگو کردند. آرام آرام صدا داشت بالامیگرفت. میزبان، آنها را به داخل خانه دعوت کرد و گفت: “توی کوچه درست نیست. لطفا بیاین داخل باهم حرف بزنید.” بقیه مهمانها هم به احترام این دو جوان به اتاق دیگری رفتند و هر کسی خودش را به کاری مشغول کرد که خدایی نکرده، وارد حریم خصوصی این خانواده تازه شکل گرفته نشوند.
صدای خانم جوان شنیده میشد که مرد زندگیاش را تهدید به طلاق میکرد. بعد از مدت کوتاهی مرد جوان همه را به داخل سالن پذیرایی دعوت کرد و در حضور جمع از همسرش عذرخواهی کرد. اما انگار دل عروس خانم با این عذرخواهیها خنک نمیشد. غرور مردش را شکست و همسرش را با ناز و عشوهی زنانه وادار کرد جلوی جمع پایش را ببوسد و عذرخواهی کند. همه سعی کردند خود را خوشحال نشان دهند از آشتی این دونفر؛ اما حقیقت چیز دیگری بود.
من نمیدانم در ذهن بقیه چه گذشت. اما خودم غرور مرد که شکست، انگار ابهت و مردانگیش برایم ریخت. ای کاش هر دو کمی بیشترصبر میکردند.
با مرور این ماجرا یاد این حدیث مبارک افتادم که :"اگر میخواستم به کسی دستور دهم که به دیگری سجده کند، به زن میگفتم که برای شوهرش سجده کند.” و افسوس که این کلام زیبای رسول خدا(ص) در کتابهای دینی جای گرفته و به خانه هایمان نیامده!
زن مظهر ناز است و مرد خریدار این نازنین! چه خوب بود که در آرامش و خلوت دو نفره مشکلات حل و فصل میشد و هرجا که لازم بود عذرخواهی از طرف مرد باشد، غرورش حفظ شود.
مردها باید مقتدرانه، سلطان خانه باشند تا فرزندان تکیه گاه محکمی برای رشد داشته و به او تکیه کنند. گاهی همین که مردِ خانه میگوید:” خانوم یه چایی بیار!” یعنی همه چیز را فهمیدهام وحق باتواست !
بهار زندگی هایمان را زود خزان نکنیم.