بهار زندگی
17 آذر 1398 توسط الهام ناصری پور
به خودش رسیده بود. صورتش زیبا بود، با آرایش زیباتر هم شده بود. موهایش را رنگ زده بود و ریخته بود توی صورتش. لباسش هم از این مدهای روز بود که نوعروسان امروزی میپوشند و به قول خودشان باکلاسترمیشنود. همسرش پسری قد بلند و خوشتیپ بود. او هم مثل جوانهای… بیشتر »