شب طولانی ما
30 آذر 1398 توسط الهام ناصری پور
مادرِ یکی از دانش آموزان که همکاری خوبی بامدرسه دارد، در حال صحبت با مدیر مدرسه و نظرخواهی برای خرید وسایل شب چله و جورکردن هزینه هایش بود. من هم تازه رسیده بودم. ” کیک بگیریم یانه؟ ظروف یکبارمصرف؟ تزیینات!! نخود و کشمش و پفیلا و تنقلات کنارش؟!… بیشتر »